حمل خاشاک و خاکروبه کردن. پاک و صاف کردن چیزی را از خس. (آنندراج) : خس کشی می کرد پیش اسپش از میدان صبا او چو نگرفتش بتک خس خاک روبان گشت باز. امیرخسرو (از آنندراج)
حمل خاشاک و خاکروبه کردن. پاک و صاف کردن چیزی را از خس. (آنندراج) : خس کشی می کرد پیش اسپش از میدان صبا او چو نگرفتش بتک خس خاک روبان گشت باز. امیرخسرو (از آنندراج)
نافرمانی کردن. تمرد کردن. عصیان نمودن: زاغ... یاران را گفت لختی سرکشی و تندی کرد. (کلیله و دمنه). خود زمانه سرکشی میکرد و جمال عروس مراد را در حجاب تعذر میداشت. (سندبادنامه ص 20). ور کند سرکشی هلاکش کن آب رخ می برد به خاکش کن. اوحدی. بسبب اهل قم که در ادای آن تمرد و سرکشی میکردند. (تاریخ قم ص 30) ، رام نبودن. توسنی نمودن: جبرئیل بر مادیان نشسته بوده و پیش فرعون درآمد اسب سرکشی نمود. (قصص الانبیاء ص 108). نازک اندام سرخوشی میکرد بدلگامی و سرکشی میکرد. سعدی. ، سازش. موافقت. (آنندراج) ، احوالپرسی نمودن: آن شعله آتشی چو گل آتشی نکرد بیمار او شدیم و به ما سرکشی نکرد. محسن تأثیر (از آنندراج)
نافرمانی کردن. تمرد کردن. عصیان نمودن: زاغ... یاران را گفت لختی سرکشی و تندی کرد. (کلیله و دمنه). خود زمانه سرکشی میکرد و جمال عروس مراد را در حجاب تعذر میداشت. (سندبادنامه ص 20). ور کند سرکشی هلاکش کن آب رخ می برد به خاکش کن. اوحدی. بسبب اهل قم که در ادای آن تمرد و سرکشی میکردند. (تاریخ قم ص 30) ، رام نبودن. توسنی نمودن: جبرئیل بر مادیان نشسته بوده و پیش فرعون درآمد اسب سرکشی نمود. (قصص الانبیاء ص 108). نازک اندام سرخوشی میکرد بدلگامی و سرکشی میکرد. سعدی. ، سازش. موافقت. (آنندراج) ، احوالپرسی نمودن: آن شعله آتشی چو گل آتشی نکرد بیمار او شدیم و به ما سرکشی نکرد. محسن تأثیر (از آنندراج)
خود را کشتن. انتحار کردن. (یادداشت بخط مؤلف). - خودکشی کردن برای امری، سخت خواهان آن بودن و کوشش و تلاش بسیار برای بدست آوردن آن کردن. (یادداشت بخط مؤلف) : دیشب چه خودکشی که نکردم بکوی تو بیرون نیامدی بتماشا چه فائده ؟ ملا ناظم (از آنندراج). اول ببزم مهروفا خودکشان کنند آنگاه معنی دل ما را بیان کنند. اسیر (از آنندراج). تذرو وکبک برای چه خودکشی نکنند که در نشیمنشان شاهباز مهمان شد. فرج اﷲ شوشتری (از آنندراج)
خود را کشتن. انتحار کردن. (یادداشت بخط مؤلف). - خودکشی کردن برای امری، سخت خواهان آن بودن و کوشش و تلاش بسیار برای بدست آوردن آن کردن. (یادداشت بخط مؤلف) : دیشب چه خودکشی که نکردم بکوی تو بیرون نیامدی بتماشا چه فائده ؟ ملا ناظم (از آنندراج). اول ببزم مهروفا خودکشان کنند آنگاه معنی دل ما را بیان کنند. اسیر (از آنندراج). تذرو وکبک برای چه خودکشی نکنند که در نشیمنشان شاهباز مهمان شد. فرج اﷲ شوشتری (از آنندراج)